نگاهم كرد،پنداشتم دوستم دارد،نگاهم كرد،درنگاهش هزاران عشق خواندم،نگاهم كرد،دل به او بستم،بازنگاهم كرد و ...تازه فهميدم يارو خله فقط بر و بر نگاه ميكنه,داستان عاشقانه,طنز,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
گفت از حادثه ای لبریزم، من پر از فریادم، در درونم غوغاست گفتم این حال تو را میفهمم، دستشویی آنجاست!,طنز,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
· هديه دادن غضنفر به همسرش سکينه جان خواستم برات گل بخـــرم ديدم خودت گلـــي واست کــــود خريدم. · اطلاعيه جديد آتش نشاني در اصفهان: لطفا هنگام بروز حادثه زنگ بزنيد؛ نه تک زنگ · اصفانيه ميره مهموني سر سفره بچش ميگه بابا يه ليوان آب ميخوام باباش ميگه :خاک توسرت آب خونمون هست مرغ بخور. · لرها کشف کردن خورشيد، روزها بي جهت روشنه!!! در اصل بايد شبها که تاريکه روشن باشه! · مناجات يك لر: خدايا دقت كردي بعضي وقتا شيطون چه پيشنهاداي جالبي ميده؟! تو هم يه کم خلاقيت داشته باش · ميگن تو شيراز شانس "ده بار " در خونه ي آدم رو ميزنه ولي کيـه که در رو باز کنه · چه تو حرم امام حسين بمب بذارن چه تو ديسکوي ارمنستان نصف کشته ها ايراني هستند , به اين ميگن ملت هميشه در صحنه · يه ضرب المثل شيرازي هست که ميگه: اگر شما به وسيله اي نياز داريد و آن وسيله از شما دور است،،،، شما ديگر به آن وسيله نياز نداريد ,جک,خنده,طنز,خنده بازار,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
روحتون شاد، لبتون خندون ,عکس,طنز,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید : "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟" مرد روی زمین: بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ درجه ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱درجه۳۷ هستید. مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟" مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟" مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید. مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟" مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقيق هم به دردتان نميخورد!!,مهندسی,مدیریت,طنز,مهندس,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
در ایام قدیم یه کشتی باری بود که ناخدای شجاعی داشت. یک روز دزدان دریایی به کشتی حمله کردند ناخدا گفت : اون پیراهن قرمز منو بیارید، پیراهن رو پوشید و در کنار ملوانانش مردانه جنگید و دزدان را فراری داد. از او فلسفه پیراهن قرمز را پرسیدند. گفت: برای این است که اگر من زخمی شدم و خونریزی کردم، شما نفهمید و روحیه تان را از دست ندهید. چند بار دیگر هم همین اتفاق افتاد و هر بار دزدان در مصاف با کاپیتان پیراهن قرمز شکست می خوردند. یک روز دیده بان گفت : 10 تا کشتی دزدان همزمان به ما حمله کرده اند. همه وحشت کردند یکی دوید تا پیراهن قرمز کاپیتان را بیاورد. کاپیتان که این دفعه حسابی ترسیده بود گفت: پیراهن قرمز لازم نیست، اون شلوار قهوه ای منو بیارید !!!! :)))))),طنز,کشتی,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب
[صدای زنگِ موبایل احتمالا!] - در چه حالی عزیزم؟ + ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/ جان و دل و جام و جامه در رهن شراب - مشروب !؟؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم ؟؟؟ :| + می خوردن و شاد بودن آیینِ من است/ فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است! - با کیا هستی حالا ؟؟؟ + فصل گل و طرف جویبار و لب کشت/ با یک دو سه دلبری حوری سرشت - :||| آدرس بده ببینم !!! بیام بزنم دهنشونو صاف کنم !!! + راه پنهانی میخانه نداند همه کس/ جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر - انقد مشروب بخور با دوستات تا بمیری !!! + گر می نخوری طعنه مزن مستان را/ بنیاد مکن تو حیله و دستان را - برووووووووو بمیرررررررررررر + چون مُرده شوم خاک مرا گم سازید/ احوال مرا عبرت مردم سازید....,خیام,طنز,رباعیات خیام,سایه,تهرانی,سایه تهرانی ...ادامه مطلب